نمایش نوار ابزار

بوی ماه مهر

جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶

بوی ماه مهر، بی مِهری مسئولینی را برایم زنده کرد که مُهرِ من نتوانست راه به جایی بِبَرد…
آخرین روزهای شهریور سال قبل در حالی که در دفترکارم ،مشغول دیدن نامه های ارجاع شده بودم پدری بابت درخواستی مراجعه کرد و از من خواست تا لحظاتی پای صحبتهای غمگنانه اش بنشینم.
درخواستی مبنی بر کمک مالی که وقتی با جان دل دردهایش را نوش کردم، متوجه شدم دو پسر بچه محصّل دارد که برای شروع سال تحصیلی می بایست ثبت نام شوند درحالی که به دلیل مشکل اقتصادی ناشی از بیکاری پدر مستأصل؛ موفق به دریافت ریزنمرات سال تحصیلی قبل و تسویه حساب با مدرسه نشدند زیرا می بایست هزینه ای به مدرسه پرداخت می شد و بعد هم حتی انتقال از آن مدرسه کارساز نبود، چون لازمه ثبت نام کارنامه بود…
به اصرار و تقاضای پدر شرمگین ، درخواست را برای مدیر مدرسه پاراف کردم و مهمور به مُهر، تا بلکه مساعدتی شود ! غافل از اینکه مدیر مدرسه از این قبیل نامه ها به کرّات دریافت نموده و به دلایل موجّه ، عدم استقلال مالی مدرسه به ناچار از پذیرفتن درخواست امتناع کردند.
وقتی پدر موضوع را تلفنی مطرح و عاجزانه درخواست پیگیری کردند تنها راهی که به ذهنم رسیداین بود که با یکی از پرسنل سازمان آموزش وپرورش موضوع را در میان بگذارم و لطف خدا و وساطت ایشان باعث شد که مدیر مدرسه از دریافت هزینه صرفنظر کنند و بخشی از مشکل حل شد .
و این پایان ماجرا نبود ، تامین هزینه ثبت نام سال جدید خرید کتاب و لباس فُرم شروع درد تازه ای برای پدر و پدرانی با شرایط اینچنینی بود. و این داستانِ خزان ؛ پس از این برایم جایگزین شروع مِهرهای قبل خواهد بود .

به امید آنکه هیچ پدری شرمنده فرزندانش نشود.

آدینه زاده – مهستی
٣١ شهریور١٣٩۶